زوایای مختلفی از پدیده کشف حجاب در تاریخ معاصر2
هوشنگ سعادت
* کشف حجاب، اوج ابتذال زن ایرانی
درباره کشف حجاب در عصر پهلوی کتابهای متعددی به نگارش در آمده و از مفاد آنها چنین بر میآید که بین رضا شاه و آتاتورک رابطهای صمیمانه وجود داشت. رضا شاه در زمامداری هفده سالهی خود تنها یک بار به خارج از کشور سفر کرد. سفری که ثمرهی آن ابتذال زن ایرانی بود. او به ترکیه سفر کرد و آن قدر مجذوب ظواهر آنجا و مردم آن دیار شد که از همان جا تلگرافی به دولت ایران فرستاد و گفت: «اگر کشاورزان بخواهند هنگام کار زیر نور آفتاب از گناه تمام لبه استفاده کنند، اشکالی ندارد.19
پیشتر گفته شد، تغییر پوشش و تفکر بینابین آن در دوران قاجار شکل گرفت. شاهان قاجار در مسافرتهای فرنگ مرعوب فرهنگ منحط آنجا شده و از پوشش زنان اروپایی خوششان آمده بود بدشان نمیآمد که زنان حرمسرایشان از آن نوع لباس بپوشند. در عکسهای برجای مانده از قاجار زنان بالاپوشی به کل سنتی دارند اما به جای شلوار، دامنی کوتاه با جوراب به تن دارند، نیمی قجری و نیمی اروپایی. ا لبته در هیچ یک از تصاویر زنان این دوره زنی بدون روسری دیده نمیشود. با وجود این، ابتذال زن ایرانی زمانی شروع شد که پای او به حرمسراها باز شد. این ابتذال در عصر پهلوی اول نیز بعد از سفر وی به ترکیه با تبلیغات دامنهدار و گسترده علیه حجاب شروع شد، این مسافرت در واقع زمینهی پذیرش کشف حجاب را فراهم نمود. رضا شاه به کشوری سفر کرده بود که پدیدهی پان ترکیسم آن با محوریت مصطفی کمال پاشا میرفت تا به سبک اروپا شکل بگیرد. درباره شیفتگی رضا خان به ترکیه و اقدامات آتاتورک حتی قبل از اینکه بر اریکه سلطنت ایران تکیه زند، مطالب فراوانی گفته شده است.روزنامهی «مورنینگ پست» در شمارهی 12 خود مینویسد: «رضا خان به کارهای مصطفی کمال بسیار شیفته شده و در تقلید از برنامهی سیاسی او نیز تردیدی به خود راه نداده است». در شمارهی دیگر این نشریه، عدم تقلید کامل رضا خان از وی را در ابتدای تغییر سلطنت خطر بلشویزم میداند. آنچه در این سفر بیش از همه توجه رضا شاه را به خود جلب کرد، حضور زنان و دختران بیحجاب در مراکز علمی و آموزشی این کشور بود. به همین جهت پس از این بازدیدها خطاب به سفیر کبیر ایران اظهار میدارد: «هنوز عقب هستیم و فورا باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم، خصوصا زنان اقدام کنیم». تأثیر این مسافرت در رضا شاه به حدی است که خطاب به رییس الوزراء میگوید: «نزدیک دو سال [است] که این موضوع ـکشف حجاب ـسخت مرا به خود مشغول داشته است. خصوصا از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنجا را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته ... دیگر از هر چه چادری است بدم آمده است . اصلا چادر و «چاقچور» دشمن ترقی و پیشرفت مردم است».20 رضا شاه در دانشسرای عالی تهران گفت:« بسیار مسرورم از این که میبینم زنان به حقوق و مزایای خود نائل شدهاند». معلوم میشود ایشان «برهنگی» را حقوق و مزایای از دست رفتهی زنان میپنداشت. لازم به یادآوری است قبل از اعلام رسمی کشف حجاب، قانون متحدالشکل شدن البسه در سال 1307 ش. در مجلس شورای ملی به تصویب رسیده بود، در این مدت هفت ساله رضا شاه کوشید تا کشف حجاب را موجه جلوه دهد اما به دلیل مقاومت روحانیت و مردم مسلمان ایران هرگز جرأت طرح آن را به عنوان یک قانون و تصویب آن در مجلس شورای ملی نیافت و در حد بخشنامهای بیش باقی نماند، دولت نیز تلاش نمود تا قیمت پارچه و البسه گران نشود. در بخشی از بخشنامهی دولت به تاریخ بهمن ماه 1314 چنین آمده بود: منظر به اینکه استقبال خانمها در تهیهی لباس تجدد باعث سوء استفادهی اصناف و کسبه واقع شده و قیمت اجناس زنانه... را ترقی داده، بلدیه تهران نرخ معتدلی جهت خیاطان و... وضع نموده و ترتیب خاصی هم جهت فروشندگان اجناس زنان داده... و متخلفین مورد تعقیب واقع میشوند».21
موضوع کشف حجاب سایر مکاتبات اداری سالهای نخستین این دستور را تحت الشعاع قرار داده بود و استمرار مکاتبات و بخشنامهها حکایت از مقاومت مردم در قبال این واقعه بود.
قبلا اشاره شد بیشترین دلایل حجاب برداری در ظاهر امر به لحاظ عدم حضور فعال زنان در اجتماع و در عرصههای مختلف علمی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بود ولی در واقع بیبند و باری و برهنگی کعبهی آمال متولیان عیاش و لجام گسیخته بود. با دقت در تاریخ این دوره معلوم میشود زن ایرانی مسلمان با حفظ حجاب در تمامی صحنهها حوری قدرتمند داشت، لکن میشود گفت به عمد این موضوع در تاریخ مورد غفلت واقع شده است. «مورگان شوستر» در این زمینه میگوید: «... در آن ایام تار ظلمانی [هنگام اتمام حجت روس به ایران] که اوهام مردم در تردید بود که آیا مجلسی باقی خواهد ماند یا منفصل میشود؟ زنان ایران با هیجان و حرارت قلبی برای محافظت [از] آزادی و محبت فوق العاده [به] وطن خود، آخرین اقدامی که آنان را بر مردمان تفوق و برتری دادند و دلیل بر شجاعتشان بود، به عرصهی ظهور رساندند. شهرت داشت که نمایندگان در چند جلسهی سری مجلس قرار داده بودند که مطالبات روسها را تسلیم نموده و راضی شوند. بازاریان و اهالی پایتخت فرقه فرقه شده بودند... در این موقع زنان ایران جوابی مهیا نموده و سیصد نفر از جنس ضغیف! از خانه و حرمسراهای محصور با افروختگی بشره که از عزم ثابت شان خبر میداد، بیرون آمده درحالتی که در چادرهای سیاه و نقابهای مشبک سفید مستور بوده و حرکت نظامی مینمودند، بسیاری از ایشان در زیر لباس یا آستینهای خود تپانچه پنهان داشتند یکسره به مجلس رفته و در آنجا جمع شده و از رییس مجلس خواهش نمودند که تمام آنها را اجازهی دخول دهد. رییس مجلس به ملاقات نمایندگان ایشان راضی شده... آن هیبت مادران و زوجات و دختران محجوب ایرانی، تپانچههای خود را برای تهدید نمایش داده و نقابها را پاره کرده و دور انداخته و ارادهی عزم آخری خود را اظهار و اعتراف کردند که اگر وکلا مجلس در انجام فرائض خود و محافظت و برقرار داشتن شرف ملت ایران تردید نمایند، مردان و فرزندان و خودمان را کشته و اجسادمان را همین جا میاندازیم».22
در بحثهای اقتصادی و فرهنگی نیز تاریخ گویای این مطلب است که زنان همیشه در معیشت، اقتصاد جامعه و تعلیم و تربیت نقش محوری داشتند.
پس از مشروطیت به دلیل امکان ضبط بیشتر حوادث تاریخی، حضور زنان در عرصههای فرهنگی، آموزشی، سیاسی، اقتصادی بیشتر عیان و آشکار شد. در تمامی این عرصهها زن ایرانی مسلمان، فرهیخته و روشنفکر با حفظ حجاب و پای فشردن به رعایت حریم جامعه مشارکتی فعال داشت. آنان از رواج بیبندوباری که بنیانهای اعتقادی، فکری و اخلاقی جامعه را متزلزل میکرد به شدت انتقاد میکردند. روزنامهی شکوفه، نخستین روزنامهی زنان در ایران، در این باره چنین نوشته است: «این چه رفتار و حرکاتی است که بعضی از زنها یا بعضی از مردها دارند... به چه طریقه و مذهب صحیح است که در معبر عام، فرق اسلامی را شکسته، پردهی اسلام را دریده، بدون پرده و حجاب، فتح هر باب کرده و بر ضد آیهی شریفهی "ولا یبدین زینتهن الا لبغو لتهن" (باید ظاهر نسازید زیور و زینتهای خودتان را مگر از برای شوهران خودتان) ... با آن حرکات و سکنات مخصوص و از اینها بدتر، آن جوانان بیغیرت و عصمت، لا مذهب میباشند که خودشان را مانند زنان میسازند و هیچ شرم و حیا از خدا نمیکنند و از مردم خجالت نمیکشند».23
برای کشف حجاب اجهافات و بد رفتاریهای بسیاری بر مردم روا میشد، با فرا رسیدن شهریور 1320 و با خروج رضا خان از ایران، کشف حجاب وارد مرحلهی تازهای شد و در دورهی پهلوی دوم علیرغم اعلام ظاهری لغو اجباری آن، عملا این قانون پیگیری شده و با مخالفین به شدت برخورد میشد.
* حجاب زدایی در اندیشهی منورالفکران
واقعیت این است که در بسیاری موارد، زن ایرانی نقش چندانی در اجتماع نداشته و به دنبال روزنهای بود تا خود را مطرح نماید. این امر به دست اندیشهگران مشروطه که کم و بیش با تمدن و فرهنگ غرب آشنا شده بودند با شعار حجاب زدایی خود را نمایاند. اینان راه رهایی از عقب ماندگی زن ایرانی و گام نهادن وی را در مسیر ترقی، رفع حجاب فرض نموده و نخستین گام [را] که برداشتن روبند و نقات بود، عملی کردند. بدین وسیله قبل از تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی زمینهی برداشتن چادر نیز فراهم گشت. اقدامات تجددگرایانه رضا شاه روند حجاب زدایی را سرعت بخشید تا جایی که به عنوان یکی از محورهای اساسی سیاست فرهنگی دولت وی جای گرفت. و همچنان که قبلا گفته شد در هفده دی ماه 1314 از سوی خانواده و شخص شاه کشف حجاب به طور رسمی اعلام شده و داشتن حجاب منع گردید. علی رغم این اقدام این رضا شاه نبود که اندیشهی کشف حجاب و حجاب زدایی و حرکت به سوی فرهنگ برهنگی را مطرح ساخت بلکه وی این اندیشه را در سطح گستردهای عملی ساخت. این منورالفکران جنبش مشروطه خواهی بودند که حجاب زدایی را مطرح ساختند. یکی از متقدمان، میرزا ملکم خان بود، وی اعتقاد داشت که نه تنها باید در حوزهی فنی و فنآوری از غرب تقلید کرد؛ که در حوزهی روابط اجتماعی نیز تقلید ضروری است. به ادعای وی:«غربیها به همان میزان که در صنایع پیشرفت کردهاند، به همان نسبت نیز در روابط اجتماعی پیشرفت نمودهاند». از منظر این افراد یکی از زمینهها «حقوق زنان» و تبدیل نقش سنتی آنها به نقش امروزی در اجتماع بود. یکی از شیفتگان تمدن جدید غربی که اصل حجاب را نیز مورد حمله قرار میدهد میرزا فتحعلی آخوندزاده است، وی در خصوص تمدن غرب معتقد است: «مردم آسیا حریت کامله را یکبارگی گم کردهاند و از لذت مساوات و نعمت حقوق بشریت کاملا محرومند. بر شما لازم است که بزرگ خود (غرب) را بشناسید، همیشه به امر و نهی او مطیع باشید و رسم بندگی و آداب انسانیت را یاد بگیرید». وی دربارهی حجاب میگفت: «کسانی که بعد از اخلاف ما در دین اسلام بانی پروتستاتیسم خواهند شد، آیهی حجاب را منسوخ خواهند کرد». وی درباره ی الگو گرفتن زنان ایرانی از غرب چنین اظهار نظر میکند: «امروز در بعضی از دول غرب زنان را به امور مملکت داخل میکنید، چنانچه این رسم قبل از غلبهی عربها در ایران جایز بود». از دیگر افراد این طرز تفکر میرزا آقاخان کرمانی است. وی بیشتر به باستان گرایی توجه دارد تا غربزدگی، نگاه باستان گرایانهی، وی به سلسلههای قبل از اسلام، به ویژه هخامنشیان و ساسانیان و ... است ... با تأسیس دولت ساسانی تاریخ ایران روشنی مخصوص یافت...» در خصوص اسلام و آیین زند و برتری قائل شدن برای آیین زرتشت میزرا آقاخان مینویسد: «در عالم دیانت، قانون زند استوارترین آییننامههای ازمندی سابق بود و مدارش بر پروگرام و نظام ترقی قرار داشت». در اندیشه وی انتساب حجاب به عربها نیز پیداست. این درحالی است که مخبرالسلطنه «چادر» را رسم ایرانی میداند:
«منیژه منم دخت افراسیاب برهنه ندیده تنم آفتاب»
سخن مشهور وی در ضدیت با حجاب چنین است:
«هر شاخه از درخت اخلاق زشت ایران که دست میزنیم ریشهی او کاشته عرب و تخم او بذر مزروع آن تازیان است. یکی از آنها حجاب بیمروت زنان است. در ایران باستان، زنان با مردان شریک زندگانی بودند. حال هزار سال است زنان ایران مانند زنده بگوران تازیان در زیر پردهی حجاب و کفن جلباب مستور و در خانهها چون کور محجوب ، مهجور گشتهاند...»24
علیرغم این که چنین اندیشهگرانی موضوع کشف حجاب را مطرح میکردند، اما اقدامات علمی حاکمیت در اواخر دورهی قاجار و مخصوصا رضاخان در تغییر پوشش زنان و مردان، بیش از نظرات ارائه شده مؤثر واقع شد. هر چند اندیشهی کشف حجاب، مقدمهای بر اقدامات عملی در این راستاست.
پانوشتها:
19- همان ، ص 11
20- همان ، ص 62
21- همان ، صص 15، 12 و 16
22- همان ، صص 22-23
23-همان ، صص ، 23-24
24- همان ، صص 55 ، 56 و 57
نظر |