نزدیک شدن ماه ضیافت الله ، ماه رمضان رو تبریک میگم.
می خواستم یک متن از فضائل ماه بذارم اما بهتر دیدم حرف دلمو بزنم.
حقیقتا نمی تونم احساسمو درباره رسیدن به این ماه پر برکت که ماه خود سازیه توصیف کنم اما امیدوارم روز قبل از عید فطر مثل آدمای بهت زده که وارد یک باغ پر گل شده و هیچ استفاده ای از اون نکرده و به همون شکل خارج شده نباشم.
اما راستش فکر می کنم حکایت ما تو این ماه مثل حکایت او پیامبریه که با اصحابش وارد غاری تاریک شدنه .
حکایت از این قراره که پیامبری از راهی با اصحابش میگذشت به غاری رسیدن ، پیامبر قبل از ورود رو به اصحابش کرد و گفت هر چیزی که از درون غار بردارین در انتهای غار همه پشیمون میشید .
وقتی وارد شدن یک عده گفتند ما که پشیمون میشیم حالا چند مشت از خاک اینجا برمیداریم.خلاصه هر کسی به تناسب همتی که داشت چیزی از داخل غار برداشت.یکی جیبشو پر کرد یکی ...
وقتی از غار خارج شدن همه با تعجب دیدن هر چی برداشتن همه یاقوت و مروارید و اشیای قیمتیه.
خدایا تو رو به آبرومندان درگاهت ما رو از کسانی قرار بده که این ماه رو با تمام وجود درک کردیم.
خدایا می دونم مهربونیت بینهایته و نخواسته میدی؛اما همتی به ما عطا کن تا بتونیم از شکر نعماتت بر بیایم.
خدایا می دونم که می دونی اما ازت می خوام تا یادآوری کنم برای خودم که به هر کی بخوای بدون حساب میدی.
خدایا من اگه بگم اینو می خوام ، اونو میخوام نه به این خاطره که تو بدونی ، بخاطر اینه که دوست دارم ازت بخوام - که تمنای معشوق عاشقان را خوش آید - با اینکه می دونم اگه نگم هم خودت صلاح بدونی میدی.
پس
خدایا سینه ای ده آتش افروز
در آن سینه دلی ده وان همه سوز